محبوبه فیروزآبادی: این گفتوگو در حالوهوای روزهایی که بحث پشیمانی یا عدم پشیمانی از رای دادن به دکتر روحانی در فضای مجازی بحث مسلط بود با دکتر محمد میرزایی انجام شد تا از او بپرسیم که آیا از رای دادن به روحانی پشیمان شده است، پاسخ میرزایی از آن جهت که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری رییس کمیته اطلاعرسانی ستاد دکتر روحانی در کرمان بودهاست، درخور توجه و اهمیت است. میرزایی از چهرههای شناختهشده و موثر اصلاحطلبان در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بوده که هماینک رییس شورای مرکزی جمعیت توسعه و آزادی استان کرمان است. با هم این گفتوگو را میخوانیم.
آقای دکتر میرزایی! این روزها در فضای مجازی و رسانههای رسمی بحثی را با عنوان پشیمانی مطرح میکنند. شما که در ستاد دکتر روحانی مسئولیت هم داشتید از انتخاب آقای روحانی هیچوقت پشیمان نشدهاید ؟
حقیقتاً نه؛ ما نمیتوانیم واقعیات را پنهان کنیم. من حداقل از سال 54 در وادی این اتفاقات هستم و این را هم میدانم آدم بین گزینه های مختلف انتخاب میکند. فرض کنید به دو ماه قبل از انتخابات برگردیم،چهکاری از ما برمیآمد؟ بین کدام گزینهها انتخاب میکردیم؟ روحانی با چند اشتباه، باز قابل قیاس با رقبای خود هست؟
واقعیت این است ما خیلی دوست داشتیم کسان دیگری رئیسجمهور باشند.ما جایی برای پشیمانی نداریم، من انتقاداتی از عملکرد آقای روحانی حتی در دور اول دارم ، بعضی چیزها را درک میکنم و بعضی چیزها را درک نمیکنم.
اگر به هفت سال پیش برگردیم چه وضعیتی بود؟ اگر به همان سال 84 برگردیم، در آن سال مجموعه اصلاحطلبان اشتباه بزرگی کردیم، با چهار کاندید وارد انتخابات شدیم و بعد توقع داشتیم مردم تشخیص بدهند که چه کسی را انتخاب کنند و این اشتباه بود و خیلی سنگین برای کشورمان تمام شد.
در سیاست شما باید با واقعیات سروکار داشته باشید .چون پایه و اساس سیاست واقعیات است که اجرا میشود. ما خودمان را نسبت به جناح راست، دارای سهم بیشتری از نظام جمهوری میدانیم. گرچه الآن قدرت به این صورت توزیع نشده است ولی در اصل قضیه ما هنوز خودمان را نزدیکتر میدانیم نسبت به آنها در اصل نظام .
درنتیجه با این مقدمات ما جایی برای پشیمانی نداریم ولی میتوانم برایتان توضیح بدهم که چرا به اینجا رسیدیم.
قبل از آنکه توضیح دهید چرا به اینجا رسیدهایم یک مسئلهای مطرح است که میگویند بهتر بود اصلاحطلبان مسیرشان را در انتخابات اخیر از آقای روحانی جدا میکردند و باید پشت آقای جهانگیری قرار میگرفتند.آقای جهانگیری هم در مناظرهها خوش درخشیدند و اقبال عمومی هم از ایشان میشد. نظر شما در مورد این نگاه چیست ؟
خودتان دارید جواب این سوال را میدهید ، آقای جهانگیری در مناظرهها خوش درخشیدند و مناظرهها 5 روز قبل از انتخابات بود، سه ماه قبل از انتخابات چنین فضایی نبود. اگر چنینی فضایی بود و ما اطمینان داشتیم که این پیروزی حاصل میشود این فرض درست بود ولی شما می توانید تضمین کنید که چنین فضایی بود.
یعنی اصلاحطلبان آقای جهانگیری و تواناییهایش را از قبل نمیشناختند ؟
میشناختند منتهی ما در یک کشور جهانسومی زندگی میکنیم و این نیست که همهچیز دست شما باشد.متأسفانه در انتخابات میدانید که نهادهای مختلفی دخالت دارند.
یعنی امید به تائید صلاحیت ایشان نبود؟
آن زمان اگر ما به سمت وحدت در سال 96 نرفته بودیم حتماً شکست میخوردیم.چه کسی میتواند تضمین کند که نیروها حتماً پشت یکی میرفتند و همه آقای روحانی را رها میکردند و در پشت سر آقای جهانگیری قرار میگرفتند ؟
شما فکر میکنید که بدنه آرای آقای روحانی از سبد اصلاحطلبان هست؟ یا واقعاً ایشان اصولگرای حامی هم دارد؟ سهم حمایت اصولگرایان از آقای روحانی را چقدر جدی میبینید ؟
من نمیتوانم عدد بدهم چون آمار دستم نیست.واقعیت ایناست که اکثریت رأی آقای روحانی از اصلاحطلبان است .به نظر من ایشان 3 حوزه رأی داشتهاند؛ اکثریت اصلاحطلبان ، یک مقدار قابلتوجهی کسانی که یک مقدار از اصلاحطلبان متمایزترند که همان آرای خفتهاند و یکدرصدی هم معتدلین اصولگرا هم به آقای روحانی رأی دادند ولی درصد آنها در حدی نیست که بخواهند سهم خواهی کنند و بخواهند تأثیرگذار باشند ولی وجود دارند.
شما هم جزو آن دسته از رهبران اصلاحطلبی هستید که معتقدند همچنان باید از آقای روحانی حمایت کرد ؟
بله . اولین بار اصطلاح تدارکاتچی را بزرگ ما رییس دولت اصلاحات بیان کرد، شما فکر میکنید از آن روز تا حالا قانون اساسی تغییری کرده است؟ یا اینکه جناح مقابل ما تضعیفشده است؟ فقط چون مشکلات کشور زیاد شده است به نظر میآید در این طیف اختیارات زیادتر است ولی در عالم واقعیت نیست. من همین نکته را میخواستم توضیح دهم که ما دو مسئله را باید در نظر بگیریم ، یکی جایگاه رئیسجمهور در قانون اساسی و مسئله دوم فضای موجود در 7 سال پیش است.
ما دنبال یک فرد قدرتمند باتجربه و ازاستوانه های نظام که از همه نظر مورد تائید اساس نظام باشد، بودیم. به قول مرحوم آیتالله حائری که گفتند دردانه امام بودند، ما در سال 91 و برای انتخابات 92 به دنبال چنین فردی بودیم و خوشبختانه تندرو و کندرو اصلاحطلبان هم به این نتیجه رسیده بودند که این بهترین گزینه است و واقعاً هم بود.
ما در آن فضا بودیم و الآن نمیتوانیم واقعیتها را ندیده بگیریم.ما با حلم ودوراندیشی مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی که نفر دوم این انقلاب بودند به اینجا رسیدیم. ایشان را رد صلاحیت کردند تحمل کردند و سیاست ورزی کردند و همتی که رییس دولت اصلاحات و عارف کردند.آقای روحانی یک اصولگرای معتدل و معقول بوده که در کارهای اجرایی هم زیاد باسابقه نبودهاند. به خاطر یک سری خلأ در نظام یک سری افراد هستند که یک موقعیت ممتاز دارند و بدون جمعکردن رأی موقعیت ممتازی داشتند.
نمیخواهم ایراد بگیرم و این حاصل نظام است ولی این باعث میشود که تجربه در کار اجرایی نداشته باشد و اینیک مقدار باعث شده است که امروز من هم معتقدم که همان چهار سال اول حداقل وقتیکه مجلس عوض شد ایشان در 2- 3 وزارت خانه میتوانست تغییراتی دهد و کاری بکند که در انتخابات 96ودرمناظره ها مجبور نشوند اینقدر با طرفهای مقابل مقابله به مثل بکنند.
هم حیثیت جمهوری اسلامی پایین بیاید و هم آنقدر قولهای دوراز دسترس بدهند که امروز ما به این وضع برسیم. من تصورم این بود که وزارتخانههایی مانند کشور و علوم را میشد بلافاصله بعد از انتخابات مجلس 94 عوض کرد و این کمک بزرگی به خود روحانی بود. هم به خاطر پیشبرد اهداف دولت خودش و هم زمینهساز این بود که در انتخابات با دست پرتری وارد شود.
شما شاهد بودید که درهمان وزارت کشور خیلیها طرفدار روحانی نبودند و درنتیجه باعث شد که در انتخابات خیلی تند حرکت شد و متأسفانه یک رسم خیلی بدی شده است گرچه در کشورهای دیگر هم هست منتهی آنجا به جان هم میافتند و در اینجا حیثیت کلی را به باد میدهند.
وقتیکه کاندیداها به یکدیگر تهمت دزدی میزنند و آنهم مقامات طراز بالای کشورطبیعی است که درجامعه بی اطمینانی ایجاد می کند. بعد در جذب آرای خاکستری هم آقای روحانی بعضی جاها تند رفت . شاید اگردر آن لحظه رییس دولت اصلاحات هم جای آقای روحانی بود اینقدر تند حرکت نمیکرد. انتقاد دیگری که به آقای روحانی دارم بعد از انتخابات است که دیگر فضا عوض میشود.
یعنی شما تا روز قبل، کاندیدای ریاست جمهوری هستی و در عرف دنیا هم پذیرفتهشده است که حتی از زندگی خصوصی رقبا مطالبی را میگویند که هیچوقت قابلاثبات نیست. ولی روز بعد از انتخابات، رئیسجمهور کشور است و در چارچوب نظام با توجه به قدرت قوای دیگر باید خودش را تعریف کند و دیگر آن ذهنیت دیروز و دو ماه قبل را کامل دور بریزد.
در اینجاهم آقای روحانی می توانست بهتر عمل کند. انتقاد سوم هم به ایشان این است که امادگی حرکت طرف مقابل را نداشت خیلی عقبنشینی کرد. رسم نظام ما این بود که اعضای هیئت دولت غیر از مجلس بهجای دیگر معرفی نمیشدند و عرفی بود که دو یا سه وزارت خانه بطور ضمنی مورد مشورت قرار می گرفتند و متأسفانه این دفعه بهگونهای دیگر عمل شد.
در این وضعیت بااینکه ایشان موقعیت خوبی داشت درواقع از قدرت ریاست جمهوری مقداری کم کرد .خود ایشان شعار دادند که آرای من را نسبت به دفعه قبل بیشتر کنید تا من محکمتر به دنبال خواستههای شما بروم و خیلیها زحمت کشیدند و امیدواریم در عمل ایشان بتوانند پاسخ گو باشند. منتهی درمجموع ما گزینه دیگری نداشته و نداریم.
این واقعیت را در نظر بگیریم که الآن وضعیت در منطقه آنقدر خاص است که زمان آن نیست که ما بگوییم یک یا دو دوره رها میکنیم، بعداً یک بازسازی تشکیلاتی میکنیم و همهچیز را روی چارچوب میآوریم و بعداً جبران میکنیم.
خسارتهای دولت نهم و دهم را هم اگر همه نیروهای نظام متحد شوند تا 30 سال زمان میبرد که اینها را جبران کنیم .
شما در حوزه سیاست روحانی را نقد کردید. مردم شاید به این حوزه کمتر اهمیت بدهند و آنچه امروز باعث دغدغه و برخی پشیمانیها هم شده است مسائل اقتصادی است تا مسائل سیاسی. عملکرد دولت را در مسائل اقتصادی چگونه میبینید ؟
اتفاقاً من در آنجا هم نقد دارم. ببینید البته نسبی است.آنچه اقای دکترروحانی تحویل گرفت واقعا ویرانه بود. نسبت به دولت احمدینژاد خوب بوده است.دکتر روحانی با سه شعار وارد میدان شد، یکی بحث تعامل با جهان که دران موفق شد ویکی از مشکلات بزرگ کشور یعنی مسئله هسته ای را حل کرد، یکی حقوق شهروندی و بهبود سیاست داخلی و یکی هم بهبود اقتصاد. در قضیه بهبود اقتصاد گامهای خوبی شروع شد و اینکه تورم به 10 درصد رسیده است واقعاً قابل توجه و چیز خوبی است. اما متأسفانه یکی از مشکلات اساسی ما در کشور سیاست زدگی در همه امور است .
اینکه من اصرار داشتم از سیاست شروع کنم به این دلیل است که امروز حوزه فرهنگ ما ، حوزه آموزش عالی ما و اقتصاد ما همه تحت سیطره سیاستاند.اگر اینها رها میشدند و سیاست لااقل در یک چارچوبی اینها را رها میکرد ما خیلی زودتر میتوانستیم مشکلات خود را حل کنیم.
همانگونه که پیامبران گفتهاند برای متعالی شدن هم یک حداقل اقتصادی لازم است. اینکه مشکل اول حداقل 70 درصد جمعیت، اقتصادی است در آن شکی نیست.گامهای خوبی برداشتهشده است ولی کافی نیست . بعضیها نظرشان این است که شاید روحانی اگر یک مقداری حسابشدهتر با بقیه نظام هماهنگی میکرد و بستر را در اینجا فراهم میکرد بهتر از این بود که بهاصطلاح با قوای دیگر درگیر شود.
ما اصلاحطلبان قشر پایین را خیلی در مسائل اقتصادی در نظر نگرفتهایم و متأسفانه این ادامه دارد و خیلی هم مشکلساز شده است .هم از دید اقتصادی اینکه 70 درصد مردم وقتیکه معضل اقتصادی داشته باشند آن جامعه نمیتواند در هیچ زمینهای پیشرفت داشته باشد و هم ازلحاظ سیاسی مردم دیگر از فرهنگ و سیاست زده میشوند .
من فکر میکنم آرای آقای رئیسی در انتخابات اخیر حداقل 50 درصد آن معیشتی بوده است.این است که در زمینه ی اقتصادی دو انتقاد وارد است به آقای روحانی. اولاً که آدمهای آکادمیک و جسور را در کابینه برای مسائل اقتصادی انتخاب نکرده است. اقتصاد ما نیاز به جراحی دارد. کسانی مانند دکتر نیلی واقعبین هستند و دانشگاهیانی هستند که به حوزه اجرا نزدیکاند تا الآن اثباتشده است که حرفهایشان حقیقت دارد.یک مقدار نیاز است که رئیسجمهور به اینها نزدیک شود و متأسفانه در کابینه این دیده نمیشود.
ایراد دوم هم اینکه سهم نیروهای انسانی دیده نشده است و در هیچ جا لحاظ نمیشود که نسبت نیروی انسانی به سرمایه در مملکت چگونه است. من مثالی برای شما بزنم. شاید 14-15 سال پیش من سفری به اتریش داشتم. آنجا سؤالی کردم از دوستی که مزد راننده تاکسی چقدر است؟ گفت حدود 2 هزار و 500 مارک.گفتم قیمت تاکسی چقدر است ؟ گفت حدود 15 هزار مارک.من حساب کردم و دیدم که یک راننده تاکسی اگر در سال نصف حقوق خود را پسانداز کند میتواند یک تاکسی بخرد .
وقتی به ایران برگشتم همین مقایسه را انجام دادم، آن زمان هنوز اکثر تاکسیهای ما پیکان بودند و حدود 6 میلیون تومان قیمتش بود و حقوق راننده تاکسی 100 هزار تومان.وقتی من حساب کردم دیدم یک راننده تاکسی در ایران اگر بخواهد نصف حقوق خود را بدهد باید ده سال کار کند تا بتواند مالک تاکسی شود.این معنایش این است که نسبت دریافتی نیروی انسانی به سرمایه در ایران خیلی ضعیف است و الآن هم مشهود است.
خوشبختانه الآن دارند بحث مالیات و عوارض را جدیتردنبال میکنند ، انتظار من بیش از این است و نکتهی بعدی در مسائل اقتصادی این است که دولت باید حجم خودش را کم کند و این کاری است که هزینهاش زیاد است، گریزی از این نداریم و پیشنهاد من این است که مجموعه نظام باید این ابر چالشها را کنار هم بگذارد و همگی حاضر شوند هزینه بپردازند، دولت طبعاً باید در این زمینه پیشنهاد دهنده باشد که درآینده حداقل بتوانیم کاری کنیم که اوضاع اقتصادی بهتر شود.
عملکرد دولت روحانی در استان را چطور می بینید؟
عملکرد دولت در استان مانند عملکردش در مملکت است. سیستم اقتصاد ما متمرکز است و تغذیه عمده اقتصاد کشور از سوی دولت است.همین امسال بودجه دولت و شرکتهای دولتی بیش از1000 هزار میلیارد تومان است .کل تولید ناخالص داخلی کشور را بیشتر از هزار و 500 تا 600 هزار میلیارد تومان نمیدانند.
ولی بیانصافی هم نباید بکنیم.تلاشهایی در استان شده است ولی اینها بیشتر منطقهای بوده است و آنچنانکه انتظار میرفت جواب نداده است.
در برخی از محافل میگویند مسیری که در استان کرمان دارد طی میشود با آن مسیری که رئیسجمهور رسماً اعلام میکند متفاوت است به این معنی که رئیسجمهور همیشه مدافع قدرت گرفتن بخش خصوصی واقعی و کنار گذاشتن شبه خصوصیها است اما این رویکرد در کرمان وجود ندارد درست است ؟
بله این نقد را من هم دارم. منتهی نمیتوانم بیانصافی کنم که همهاش را مقصر مسئولین استان بدانم. روند کلی کشور است که شعار را میدهند ولی در عمل نمیتوانند بخش خصوصی واقعی را وارد سیستم کنند و آن دلایل خاص خودش را دارد؛ یکی عدم تثبیت مسائل مهم اقتصادی است. در اقتصاد چند پارامتر مهم است؛ یکی نرخ ارز است،نرخ تورم نرخ رشد و بحث مالیاتهاست و یکی کوچک کردن دولت است وشکستن انحصارات.در استان این به نظر تشدید شده میآید. منتهی اینکه آیا اگر از این قوای خصولتی استفاده نشود واقعاً زمینهای برای کار بخش خصوصی وجود دارد یا نه؟ این جای سوال است ویک مقدار باید باز شود.
عملکرد دولت در بخش سیاسی در استان را چگونه میبینید ؟
میتوانست بهتر باشد. یکی از خطاهای بزرگی که در دولت نهم و دهم بود این بود که یک سلسله مدیر میانی موفق نظام داشت، که همه را کنار گذاشت چون بالای 70 تا 75 درصد نیروهای میانی باتجربه کشور در قشر اصلاحطلب بود.
آقای احمدینژاد این رشته را پاره کرد. انتظار این بود که دولت روحانی نه به خاطر اصلاحطلبی بلکه به خاطر تجربه بیشتر این افراد و اینکه اینها بچههایی بودند که از اول انقلاب در کارهای اجرایی آزموده شده بودند، بیشتر استفاده کند.دولت روحانی میخواهد معتدل باشد اما اعتدال گفتمان نیست! اعتدال به این معنا است که از نیروهای میانه هر دو جناح استفاده شود.انتظار من این بود که هم در کشور و هم در استان بیشتر از این بدنه استفاده شود. من در این زمینه فکر میکنم که میشد بهتر عمل کنیم.
برخی میگویند که کفه ترازو در اختیار اصولگرایان است و سهم آنها از دولت روحانی در استان پررنگتر است. شما هم این نگاه را دارید ؟
زمان دولت اصلاحات که اکثریت مجلس هم در دست اصلاحطلبان بود هیچکس بیش از 30 تا 40 درصد قدرت را به اصلاحطلبان نسبت نمیداد. ما در کشورمان یک سری قوای انتصابی داریم و یکسری انتخابی. اگر همهی انتخابیها هم اصلاحطلب شوند هنوز یر به یر شاید شویم.
به این دلیل من انتظار داشتم که آقای روحانی به خاطر متوازن کردن مجموعه نیروهای نظام هم که شده بیشتر از اصلاحطلبان استفاده کنند.
مسئلهتان با استاندار چه بود ؟
من در انتخابات اخیر وقتیکه داشتم لیستهای 4 یا 5 سال قبل را نگاه میکردم آقای رزمحسینی در لیست نیروهای ما بودند. مسئله صنفی و نگاه نظامی به قضیه بوده است. متأسفانه مسئلهای است که در کل نظامداریم و به آموزش عالی با دید مناسبی نگاه نکردیم. مسئله من صنفی بود و این برای مملکت بهتر است که به دانشگاهها نگاه بهتری شود وگرنه من شخصاًهیچوقت مشکلی نداشتم.
ساختمان از دانشگاه بالاخره گرفته شد؟
بله. حدود 20 و چند سال پیش داده بودند که امتیاز هایتک را بگیرند و هایتک هم به این دلیل امتیازش باارزش بود که طبق یک نقل غیررسمی مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی قول داده بودند که 200 میلیون دلار در این مرکز هزینه کنند که پروفسور جوان بیاید تکنولژی لیزر را در اینجا بومی کند و به این دلیل مهم بود که محل مرکز کجا باشد.استاندار وقت 5/1 میلیارد تومان پول آن زمان را وعده داد به وزارت علوم که مجوز را به کرمان بدهند و حالا بحث خلف وعده بوده برای تأسیس یک مرکز آموزش عالی است.